آداب رسوم عید نوروز

 سیلام !  

منم واقعا" آخرش هستمـــــــا میام یه آپ میکنم و میرم گم و گور میشم تا 6ماه دیگه  خب دیگه چه میشه کرد مثلا اینجوری میخام ادای آدم گرفتارارو در  بیارم!  القصه  راستش من امسال سال خیلی خوفی برام بود دلیلشم اینه که من امسال تازه آداب رسوم عیدو به جا آوردم و چون نتیجشو دیدم  اومدم واسه شماها هم بگم که استفاده کنین و امسالو حالشـــو ببرین !!!

اندر آداب و رسوم تحویل سال نو و آمدن عید رعایت چند نکته لازم است که در اینجا به چند مورد از آنها اشارتی میشود .بر شما باد رعایت آنها :

۱-در موقع سال تحویل اول چیزی که مهم است نیت است یعنی شما باید نیت کنید که سال نو شود و اگر نیت نکنید سال قبلی باقی میماند و وای به حالتون میشود و این واسه اونایی که میخان کارای ناتمومشون رو تموم کنن بسی مفید فایده میباشد.  پس اینکار را دقیقا 10 دقیقه قبل ازسال تحویل و دور از دسترس و دید اطفال و با گفتن این جمله انجام دهید  " نیت میکنم سال جدید را قربتا الی ا... "

مواظب باشید که یه دفه جو نگیردتون و وایسین به نماز وگرنه عوارض آن به عهده خودتان میباشد.

۲- اینکار را باید قبل از مورد اول انجام دهید و اگر الان دیگر وقتش را ندارید نترسید و حول نکنید چون میتوانید با نیت نکردن همان سال قبلی را برای خودتان نگه دارید. اما اگر نیت کردید و سال دارد تحویل میشود اینو ولش کنین برین سراغ مورد سوم ................... مگه نگفتم برین مورد سوم؟؟؟؟

3- اما این مورد بسیار بسیار مهم است و خیلی سفارش شده است بر انجام آن و آن این است که...........نه و این آن است  که شخص در موقع تحویل سال باید هفت جای بدن  خود را با ذغال چوب گردو یا گلابی سیاه کرده  و  در 1 دقیقه باید در هفت جای سفره بنشیند و ورد 1 را بخاند و سپس بایستد و ورد (ب) را بخاند و به خود فوت کند وای که اگر بتواند این کار را انجام دهد چه حالی به اطرافیان داده و 7حوری بهشتی یک جا برایش   I Love U  میفرستند.

(الف)" ارباب خودم سامبولی بلیکم"

(ب) "ارباب خودم بزبزقندی  ارباب خودم چرا نمیخندی؟!"

۴- و امــا مورد دیگر اینکه در این ایام بسیــار سفارش شده به عیدی گرفتن و نهی شده از عیدی دادن  که این عمل بسیــار قبیح است و باید که از آن دوری کرد و گفته شده که هر آنکه عیدی بگیرد 1000 ثواب و هر که عیدی بدهد 1000- ثواب برایش نوشته شده و در آن دنیا یک چیز کلفت میکنند تو حلقومش و خلاصه که حسابی جرش میدهند!

ایشالا که با رعایت این موارد سال خوبی داشته  باشین و حسابی صفا کنین

ادامه راه

 سلام دوستان! بابت این (غ غ ق ق )غیبت غیر قابل قبول شرمنده ام ولی خب گاهی وختا پیش میاد دیگه . تو این مدت که نبودم خیلی دلم واسه وبلاگم و دوستام تنگ شده بود  خدا رو شکر که تموم شد . اومدم که ادامه بدم البته به کمک خدا و همراهی دوستای گلم.دوستون دارم  هـــــــــــــوارتـــــــــــــــــــا

منتظرم باشین... 

*بیت اول به نام نامی او*

صاحب الحق گوگل و یاهو 

 ای که دادی به بیت اول بیست

بیت اول ز من نبوده و نیست

لیک آنچه بعد از این تو می خوانی

همه را خود بگفتم آسانی

ای خدای خالق جن و پری

ای که خالق اژدهای سه سری

حمد گویم تو را به خطی چند

تا رهنمایی کنی مرا به زرند!

کمکم کن تا دهم ادامه راه

سر پا باشد این بلاگ هر ماه

هان تو که آمدی چرندستان

تو بده گوش و این نکته ام بستان

بهر شادی روح این مرحوم

نظری از برای من بکن مرقوم

تا کنم فرزتر بلاگ را آپ

یا زنم بشکنی تو کافی شاپ

گر نظر  نمی دهی و می خوانی

پس بدان چون چغندری مانی!

فصل بهار ...

موضوع انشاء: فصل بهار را توصیف کنید.

فصل باهار فصل خیلی خوبی است چند سال است که من نمیدانم هر وخت عید میشود باهار می آید یا هر وخت باهار می آید

عیدمیشود!!

وختی هم که از بابام می پرسم می گوید بچه این فوضولیا به تو نیومده برو درست را بخون که بارا خودت یه آدمی بشی "

من نمیدانم مگر آنهایی که درس نخوانده اند آدم نیستند؟؟ یعنی آدم اول میشود بعد درس میخواند با اول باید درس بخواند تا آدم شود؟؟!!!

اما من فکر میکنم که آدم اول باید درس بخواند تا بعد شاید آدم بشودچون اگر همین جوری آدم, آدم  میشد پس دیگر فایده درس خواندن چه بود؟ خلاصه من امسال هم نفهمیدم که اول عید شد یا اول باهار آمد.

ولی خب  فصل باهار  علاوه بر میوه های خوب خوب ,آجیل و شیرینی هم دارد البته خانهء ما زیاد ندارد اما خانهء عمو علی اینا خیلی دارد . فکر کنم آنجا بیشتر باهار می آید . در عید ما عیدی هم میگیریم و با آن تا 13 بدر  صفا میکنیم و قوسول میدهیم اما من بعدش باید عیدیهایم را به بابا بدهم که حقوقش را هنوز نگرفته البته بابا میگوید که من عیدیت را بعدا بهت میدم ولی یادش میرود البته من فکر میکنم بابام میخواهد برای من یک 206آلبالویی  بگیرد  و دارد قسط هایش را میدهد و یک روزی میگوید بیا بچه اینم سوویچ ماشینت.

در باهار 2هفته ای مدرسه ها تعطیل است و بچه ها خوشحالند و بشکن میزنند,  مخصوصا امسال که دیگه از پیک بهاری هم خبری

 نبود و ما تو اونجامون عروسی بوود!!

 راستی در باهار 13بدر هم هست اما نمیدانم چرا در ماههای دیگر نیست؟! 13بدر روزی است که ما به دامن طبیعت میرویم و آنرا به گُه میکشیم و روی پوست درختان مینویسیم:

 **** " این یادگار من است هر کس بخواند خر است."

فقط یک چیزش بد است و آنهم کمبود دستشویی هایش است و به قول بابام نمیدانم چرا این مسئولین جاکش یه فکری به حال آن نمیکنند. من نمیدانم جاکش یعنی چه ولی فکر کنم یه چیز تو مایه های زحمتکش باشد.

خلاصه بهار  خیلی خوب و خوشکل است و من دوستش دارم و خدا کند او هم من را دوست داشته باشد.

این بود انشای من در مورد فصل باهار.

پاورقی

-------------------------------

**** هشدارررررررر  این قسمت رو نخونید!!!

عاشقانه‌ترین آواز کلاغ

کلاغ لکه ننگی بود بر دامن آسمان، وصله‌ای ناجور بر لباس هستی. صدای ناهموار و ناموزونش خراشی بود بر صورت احساس. با صدایش نه گلی می‌شکفت و نه لبخندی بر لبی می‌نشست. صدایش اعتراضی بود که در گوش زمین می‌پیچید

کلاغ خودش را دوست نداشت و بودنش را. کلاغ از کائنات گله داشت. کلاغ فکر می‌کرد در دایره قسمت، نازیبایی‌ها فقط سهم اوست و نظام احسن، عبارتی است که هرگز او را شامل نمی‌شود

کلاغ غمگینانه گفت: کاش خداوند این لکه سیاه را از هستی می‌زدود و بال‌هایش را می‌بست تا دیگر آواز نخواند.

خدا گفت: صدایت ترنمی است که هر گوشی آن‌را بلد نیست. فرشته‌ها با صدای تو به وجد می‌آیند. سیاه کوچکم، بخوان. فرشته‌ها منتظرند؛ و کلاغ هیچ نگفت.

خدا گفت: بخوان، برای من بخوان. این منم که دوستت دارم، سیاهیت را و خواندنت را. کلاغ خواند، این بار عاشقانه‌ترین آوازش را خدا گوش داد و لذت برد و جهان زیبا شد.

--------------------------------------------------------------------------------

منبع: فک کنم www.b-team.blogfa.com