کلاغ لکه ننگی بود بر دامن آسمان، وصلهای ناجور بر لباس هستی. صدای ناهموار و ناموزونش خراشی بود بر صورت احساس. با صدایش نه گلی میشکفت و نه لبخندی بر لبی مینشست. صدایش اعتراضی بود که در گوش زمین میپیچید
کلاغ خودش را دوست نداشت و بودنش را. کلاغ از کائنات گله داشت. کلاغ فکر میکرد در دایره قسمت، نازیباییها فقط سهم اوست و نظام احسن، عبارتی است که هرگز او را شامل نمیشود
کلاغ غمگینانه گفت: کاش خداوند این لکه سیاه را از هستی میزدود و بالهایش را میبست تا دیگر آواز نخواند.
خدا گفت: صدایت ترنمی است که هر گوشی آنرا بلد نیست. فرشتهها با صدای تو به وجد میآیند. سیاه کوچکم، بخوان. فرشتهها منتظرند؛ و کلاغ هیچ نگفت.
خدا گفت: بخوان، برای من بخوان. این منم که دوستت دارم، سیاهیت را و خواندنت را. کلاغ خواند، این بار عاشقانهترین آوازش را خدا گوش داد و لذت برد و جهان زیبا شد.
--------------------------------------------------------------------------------
منبع: فک کنم www.b-team.blogfa.com
سلاممممممممم
وای من از این متن خیلی خوشم اومد م ینویسمش تو این فروم البته با ذکر منبع
تو هم عضو شو م یتونی اونجا از هر چی که بخوای بنویسی
www.bitab.persianboyz.com
دادا، مه که عصلا و ابدا از ته دل راضی نی می شم که شو ما بیینو و لهمه مارا تقلید کونین. شوما میخین مال نجفباد باشین یا سده هر جایی دیگه. برا مه فرخی نمی کند. حساب حسابس و کاکا برادر. ما را جار زدین تا بگوین که بلدین رو دس ما بیارین؟ باشد. فهمیدیم. کاردون خبس و عصلن چرت و پرت هم نیس. دست علی بهمردون. وخیزیم بریم که خر حمالی به جیره و مواجب خیلی داریم.
سلام.فکر کنم اینجا یه بار اومدم.همه وبلاگمو بخون.......بدو..
سلام دوست خوب
خداوند هر آنچه را که از چشمهای ما نا زیباست را با زیبایی تمام می بیند و حس می کند.
ما یاد گرفتیم که به چیزهایی که پایدار نیستند دل ببندیم اما کلاغها و جغدها آواز زیبایی دارند که حکایت از دل نبستن به چیزهای ناپایداره....
ممن که کامنت گذاشتم ؟؟؟؟
حذفش کردی بد جنس؟
چـــــــــــــــرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام اشکالی نداره منم لینک ت کردم