چـرنــد و پـرنــد

چرند و پرند / طنز / مهمل /...

چـرنــد و پـرنــد

چرند و پرند / طنز / مهمل /...

بودن یا نبودن مساله ای که هیچ وقت حل نشدددددددددد!!!

بودن یا نبودن اکثر چیزهایی که میشناسیم خیلی فرقشه!

مثلا بودن یا نبودن حیات (حیاط خونه منظورمه...)خب خیلی فرق داره خونه حیاط دار هم باکلاس تره هم گرونتر و ... یا بودن یا نبودن پدر . مادرتون یا خودتون() یا پول تو جیبیتون  یا ... هر چی دیگه که خودتون بهتر میدونید ولی میخوام یه چیزیو مثال بزنم که بودن و نبودنش هیچ فرقی نداره!!! کنجکاو شدین؟؟؟؟؟؟؟؟ یکی از اون چیزایی که بودن و نبودنش حداقل تو مملکت ما فرقی نداره...

.

.

.

.

.

.

.

.

.

پلیسه!!!!!!!!!!!!

حتما میپرسین چرا ؟؟؟؟؟؟؟ میگم واستون.

امروز یکی از همکارا یه جریانی رو تعریف کرد که دیدم بد نیست اینجا بیارمش.

عباس آقا تعریف میکرد که : چند روز پیش بعد از اینکه کار تموم شد چون اضافه کاری وایساده بودیم سرویس واسه برگشت نبود آقا ما هم رفتیم سر خط و هی دستمونو تکون تکون میدادیم که آقا شاهین شهر...چند دقیقه ای نگذشته بود که یه ماشین پلیس چند متر جلوتر از  پام ترمزی کشید و وایساد . بعد از چند دقیقه شیشه ماشین پایین اومد و یه گونی از بقایای تنقلاتی که سرکارهای عزیز تناول فرموده بودند به بیرون شلیک شد...بعد از چند صباحی دوباره شیشه پایین اومد و اینبار چند عدد از پوسته چیپسهایی که به جرم نامعلوم در بازداشت افراد پلیس بودند به قرار وسیقه از ماشین بیرون پریدند!!!  آقا در این اوصاف که من شاهد بیرون آمدن این اشیا و اجرام زمینی و سیب زمینی بودم همزمان دستمو تکون میدادم که بابا شاهین شهررررررررررررررررر اما انگار نه انگار حدود ۱ ساعت همون جا وایساده بودم و مثه مترسکهایی که باد چپ و راستشون مینکه تکون تکون میخوردم!!! ولی هیچ ماشینی از ترس جریمه شدن جرات ترمز کردنو نداشت. بالاخره صبرم سر اومد رفتم طرف ماشین و به سرهنگی که کنار راننده اخم کرده بود اشاره کردم.شیشه رو پایین کشید وگفت چی شده؟ گفتم بابا شما نه بودنتون به درد میخوره نه نبودنتون!!!!!!!!!! اخماشو تو هم کرد و گفت یعنی چی؟؟؟؟؟؟؟؟ گفتم اگه من الان اینجا با ماشین تصادف میکردم یا منو به باد کتک میگرفتن  تا ۱ساعت هیچکی نبود منو نجات بده  الانم که اینجایین هیچکی جرات نداره از ترس جریمه شدن من فلک زده رو سوار کنه !  سرهنگه یه لبخندی رو لبش اومد و گفت از کجا معلوم که ما بریم تورو  سوار میکنن؟؟؟؟؟؟؟ گفتم شما بریند من مطمئنم منو سوار میکنن گفت اشکالی نداره. شیشه رو داد پایین و ماشین از جا کنده شد . هنوز میشد چراغهای چشمک زنشو دید که یه ماشین سواری شخصی جلو پام ترمز کرد . سوار شدم وقتی ۲ , 3 کیلومتری رفتیم دیدم که وایسادن لب جاده منم یه دستی واسشون تکون دادم و رد شدیم........

خب حالا قضاوت با خودتون...

نقل از عباس آقا شاپوری با یه کم دست کاری

 

نظرات 3 + ارسال نظر
مرصاد دوشنبه 11 دی 1385 ساعت 08:29 http://mersadgranger2006.blogfa.com

جالبه ... اگه اهل تبادل لینک هستی خبرم کن ...

سعید یکشنبه 17 دی 1385 ساعت 22:43

خیلی جالب بود.

امیر سه‌شنبه 4 اردیبهشت 1386 ساعت 00:00 http://zahdan.co.sr

سلام بنده خدا
wwwzahdancosr

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد